دوستی با حقّ
دیوان شعر شیخ احمد جامی (ره)
غزل 148
چون محمّد سیّد و سادات بود
حسن او بر ماه و بر خور میزند
چون که شد صدّیق، یارِ غار او
دهرموج از عدل عُمَر میزند
یار سیّم آن که ذی النّورین بود
طلعتش نوری است ازهر میزند
حیدر صفدر که بُد شیر خدا
شانه زیر باب خیبر میزند
هر که او راه شریعت را گرفت
روز و شب الله و اکبر می زند
هر که از راه شریعت روی تافت
تا قیامت سنگ بر سر می زند
احمدا تو دوستی می کن به حق
کاین سخن سر جای دیگر میزند